ازت خواهش میکنم اگه میخوای برگردی میخوای برگردی به عشقت به کسی که میگفتی یااون یا هیچکس به درک برگرد فقط نگو من ترکت کردم نگو بهت خیانت کردم نگو همه حرفهام دروغه نگو من میخوام برم چون من به جز تو کسی رو نمیخوام
وقتی بهت میگم فقط تورو میخوام تورو با دنیا عوض نمیکنم وقتی بهت میگم عاشقتم نگو دروغ میگی.... بهت میگم عاشقتم ... میگم جز تو کسی رو نمیخوام پس باور کن
میخوای بری؟ برو... کسی جلوت رو نگرفته! برو... به نبودنت عادت میکنم برگرد به عشق قبلیت فقط بهونه نیار..... نگو من ترکت کردم پشت سرت رو نگاه نکن برو... نمیخوام اشکام رو ببینی
نمیتونمممممممم احساس میکنم دیگه احساست بهم مثله قبل نیست دیگه تحمل این دوری رو ندارم دوباره میخوام پیشت باشم هر لحظه باهات حرف بزنم بیش تر از قبل بهت نزدیک بشم دلم بیش تر ازاین طاقت نداره
خوب فکرات رو بکن اگه میخوای بزاری بری میخوای ازم خسته بشی میخوای بهم خیانت کنی میخوای ترکم کنی خوب فکر کن بهم نزدیک نشو من خیلی ضربه خوردم تودیگه نزن مواظب باش
دیگه جلوی کارهات رو نمیگرم یکبار میخواستم جلوت رو بگیرم قسمت دادم به جونم چی کارکنم؟ من دیگه نیستم جلوت رو بگیرم من نابود شدم
اخرین لحظه ی دیدار اخرین قطره ی اشکم اخرین نبض قلبم اخرین لبخند تلخم اخرین لحظه ی عمرم حداقل درکنار تو سپری شد خداحافظ برای همیشه
میدونی الان کی دلش برات تنگه؟ همون کسی که دوستت دارم همون که عاشقانه به پات مونده همون احمقی که قلبش برات میلرزه همون دیوونه ای که برات میمیره همون کسی که وقتی بهش میگی نفس میمیره من همونم که الان دلم برات تنگ شده
این همون ادمه همون که صداقت جلوش کم می اورد همون که کحبت جلوش زانو میزد همونکه معرفت ازش لبریز بود همون که عشق بی اون بی معناست این همون ادمه فقط یکم تغییر کرده
اهای باتوام اره خود خودت تویی که قلبم داره برات میتپه تویی که نبضم همزمان با دیدن تو میزنه تویی که بی تو عقلم از کار وامیسته تویی که دستام بی دستات سرده سرده تویی چشمام دیدن دوبارت رو میخواند اره تویی که داری میخندی دلم برات تنگ شده
دلم برات تنگ شده شده مثله نخود داری چیکار میکنی؟ اصل به من فکرمیکنی؟ فکرمیکنی یکی منتظره چشاته اون لبهای پر از خندهاته منتظر گرمای دستت منتظر آغوشت تا بتونه بهتر نفس بکشه؟ اصلا میفهمی دیوونگی یعنی چی؟ یعنی بی تو زندگی کردن
کاش زودتر این روزها تموم شه خیلی دلم گرفته خسته شدم از دلتنگی کی میشه دوباره ببینمش به چشمهاش خیره شم وجودش رو حس کنم دستهام سرد شده کاش دوباره دستام طمع گرمارا بچشند
خدایا... خیلی دیگه مونده تا اومدنش خودت کمکم کن خدایا ... دلم براش تنگ شده دیگه طاقت ندارم کمکم کن
دلم خیلی تنگه براش حاضرم تا کوه قاف برم ولی ببینمش کاش میدونستم الان چه حسی داره
هرگاه به تو مینگرم ... باخود میگویم ... مگر همچنین فرشته ای هم وجود دارد .... که به ارتفاع به این پایینی پرواز کند؟
... دلیل دیوانگی هایم را میدانند . . . تو
اینقدردوست داشتم وقتی ناراحت بود بتونم ارومش کنم ..... ولای یادم نبود همه مثله من احمق نیستند .... تا با یه نگاه اروم بشند
برای شکستن من یه اخم کافیه ....نیازی به فریادت نیست ..... واسه ی اشک ریختنم .... سکوتت کافیه نیازی به قهر نیست .... برای مردنم حرف رفتنت کافیه .... نیازی به انجامش نیست
میدونستم وقتی میخوای بری دیگه دوسم نداری وگرنه قسمی که خوردی به جونم رو زیر پات نمیگذاشتی قسم خورده بودی هیچ وقت تنهام نذاری گفتی جدامون میکنند اما این خودت بودی که احساساتت رو زیر پات گداشتی گفته بودم میری قولت برات مهم نیس وقتی کسیرو نخوای دیگه برات مهم نیست
یادت باشد دلت که شکست سرت رو بالا بگیری صبور باشی فریاد نزنی یادت باشه دل شکسته لبه های تیز است دست و دل کسی که یک زمان دلدارت بود را نبری بالاخره ان یک روزی ارزویت بود همه چیزت بغضت را پنهان کن رنجت را پنهان تر...
آدما وقتی از کسی دور میشوند که به فکر کس دیگه ای هستند شک نکن
بهت نمیگم دوستت دارم ولی قسم میخورم دوستت دارم بهت نمیگم هرچی خواستی بهت میدم چون همه چیزم تویی اگه یه روز گریت گرفت و یه شونه خواستی صدام کن بهت قول نمیدم ساکتت کنم اما پابه پات گریه میکنم اگه دنبال کسی گشتی که نفرتتو روش خالی کنی صدام کن چون قلبم تنهاست اگه خواستی بری بهت قول نمیدم جلوتو بگیرم اما همیشه به پات میمونم تا برگردی واگر خواستی بمیری جلوت رو نمیگیرم چون قلب من قبلش مرده
دیگه حرفای دلم برای هیچکس نیست توحرفهای دلم دیگه یادی ازش نیست نفس هایم را ازم گرفتند من مرده ام در دلم دیگر هوای هیچکس نیست
اشک هایی که بی هوا روی گونم میریزه رو پاک کنی قلبی که لبریز از خاطراته رو پاک نکنی ولی بی خیال شدی بی خیال حرفهایی که تو دلم جامونده بی خیال دلی که تنها مونده بی خیال معرفت و وفات شدی
خدایا در کودکی یاد گرفتم همه را دوست بدارم حال بزرگ شده ام کسی را دوست دارم و میگویند فراموشش کن
چه دنیای پستیه دل تنگه کسیم که گفتم می اید می ماند به دلتنگیم خاتمه میدهد امد رفت به زندگیم خاتمه داد
خسته که شدی نرو معرفت تازه از اونجا شروع میشه
اینقدر مرا از رفتنت نترسان ........................ همیشه که نمیتوانیم به پای هم بمانیم همه رفتنیم .......................... ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
3توصیه برای بی معرفت ها: 1 2 3 دنبال چی میگردی تو که دنیای معرفتی (جون خودم)
به لطف بی معرفتی های من دوستان فهمیدند معرف چیزیست که هرکس نداشته باشد هیچ چیز ندارد
علم یا ثروت هیچکدام فقط کمی معرفت
ای دل دیوونه ی من باز چیشده؟ با دو چشمان پر از اشک نگاهش کردی؟ من که بهت گفتم دلش دریای بی معرفتیست نشستی و به وفایش دل خوش کردی؟
ای سمبل معرفت کجایی؟ اینم رسمه توئه هیچکس رو مثل تو ندیدم یه روز خوب ... یه روز بد...بی مرام
چه جالب!!! تو لحظه های گریه ..... فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که اشکت رو دراورده
گفتم هروقت درد داشته باشم درمانش در دست توست اما افسوس که درد همان درد است و درمان... نامرد
بدترین دردم این است... از طرف بهترین کسم فراموش شوم
من بی تو اشک میریزم توچه؟ بی من چه میکنی؟ اصلا یادت هست من نیستم؟
بزرگترین اشتباه زندگی ... تلخ کردن زندگیمان برای دوری کسی که بدون ما بهترین لحضات زندگیش رو سپری میکنه
دیگر برای خودم یک غریق نجات باید بگیرم خیلی در اشک های خودم غرق شدم
خنده هایم مثل شکلات شدند اما ....... از نوع تلخش
ابرها نبارید نبارید خودم خیس هستم از شکستگی قلبم معرفت داشته باشید و خیس ترم نکنید
خیلی سخت بود با اشک نوشتم و با خنده خواندی
تنها کسی که میتونی بدبختت کنه یه دوست کاملا مورد اعتماده
هر وقت در خیانت و فریب دادن کسى موفق شدى، به این فکرکن که اون چقدر به تواعتماد داشته ... ! میفهمی چه طور بی اعتمادش کردی؟
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود
برگشتم اما دیگر بهت اعتماد نمیکنم میخوام تو خودم باشم تنها باشم تا حداقل دفعه ی بعدی زیاد بهم ضربه نخوره
گفت میخوام فراموشت کنم چون خسته شدم از همه چی خسته شدم اما حالا خستگیش در رفته و برگشته تا دوباره زجرم بده
خیلی روز سختی بود دوباره تنهام گذاشت اما این دفعه گفتم دیگه بر نمیگردم چه قدر تحمل چشمهام هم تحملی داره اما چی کار کنم ؟ دله دیگه عاشقه! برگشتم اما بادرد دردیکه دیگه بهش اعتماد نمیکنم |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|